| شنبه 09 تیر 1403
رمان ناب | رمان ناب دانلود و خرید رمان های عاشقانه پرطرفدار ❤️
رفتم جلو در که سیاوش که پسر داییم هست و ببینم کسی پیشش بود منم رفتم کنارشون ازش پرسیدم چند سالته...هم سن بودیم... چند روز بعد سیاوش و دیدیم ازش پرسیدم پسره چیزی بهت نگفته؟ ازش شمارمو خواسته بود که
صفحه اصلی / داستان خیانتی

داستان واقعی عاشقانه شیوا و شایان

داستان واقعی عاشقانه شیوا و شایان

رفتم جلو در که سیاوش که پسر داییم هست و ببینم کسی پیشش بود منم رفتم کنارشون ازش پرسیدم چند سالته...هم سن بودیم...
چند روز بعد سیاوش و دیدیم ازش پرسیدم پسره چیزی بهت نگفته؟ ازش شمارمو خواسته بود که گفته بود با کسی دوست نمیشه...اخه من 3 سالی میشد با هیچ پسری نبودم...دیگه حرفی نشد در موردش تا یه مدتی... یه شب که همگی خونه ی مامان بزرگم بودیم ازش پرسیدم بازم چیزی بهت گفته که دوباره گفته بوده به سیاوش گفتم شمارمو بده بهش....


بقیه داستان در ادامه مطلب . . .

  • اشتراک گذاری
مجوز ها
آمار سایت
  • آمار مطالب
  • تعداد مطالب : 1497
  • تعداد نظرات : 4877
  • آمار کاربران
  • افراد آنلاین : 67
  • اعضا آنلاین : 0
  • تعداد اعضا : 5512
  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : 1,165
  • بازدید دیروز : 606
  • آی پی امروز : 313
  • آی پی دیروز : 137
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6,211
  • بازدید ماه : 30,040
  • بازدید سال : 169,492
  • بازدید کلی : 15,520,653
  • اطلاعات شما
  • آی پی : 3.133.123.248
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سیستم عامل :
  • امروز : شنبه 09 تیر 1403
لینک دوستان
تبلیغات
محل تبلیغات شما
کیفیت سایت را چطور میبینید ؟
درباره سایت
رمان ناب | رمان ناب دانلود رمان های عاشقانه پرطرفدار ❤️
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ناب | رمان ناب دانلود و خرید رمان های عاشقانه پرطرفدار ❤️ " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد