♥ نام رمان : بهای یک بهانه
♥ نویسنده : TeLePaTi کاربر انجمن نودهشتیا | Raha کاربر انجمن رویای خیس
♥ ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
♥ تعداد صفحات : ۱۹۰
♥ خلاصه داستان :
طناب دار جلوی چشماش بود و یه چهار پایه کهنه که با کوچیک ترین حرکت ممکن بود پایه هاش بشنکه زیر پاهاش..ترسیده بود ، اینو صورت خیس از عرقش و لرزش دستای بستش نشون میداد …
کی گفته سر بیگناه تا پای دار میره اما بالای دار نمیره ؟؟
طناب و انداختن دور گردنش …حاج ستوده همیشه یه ذکری می گفت ..چی بود ؟؟؟ چشماشو بست ..یادش اومد ، زیر لب زمزمه کرد :
– الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللَّهِ أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ …