سلام ای تنها بهونه واسه نفس کشیدن ، هنوزم پَر میکشه دل واسه به تو رسیدن
واسه ی جواب نامت میدونم که خیلی دیره ، بذار به حساب غربت نکنه دلت بگیره
عزیزم بگو ببینم که چه رنگه روزگارت ؟ خیلی دوست دارم تو مهتاب بشینم یه شب کنارت
سرتو با مهربونی بذاری به روی شونم ، تو فقط واسم دعا کن ، آخه دنبال بهونم
حالمو اگه بپرسی ، خوبه . . . تعریفی نداره! چون بلاتکلیفه عاشق ، آخه تکلیفی نداره
نکنه ازم بِرَنجی . . . تشنه ام ، تشنه بارون . . . چقد از دریا ما دوریم . . . بیگناهیم هردوتامون
بدجوری بهم میریزه منو گاهی اتفاقی ، اگه تو نباشی از من نمیمونه چیزی باقی
میدونی که دست من نیست . . . بازیای سرنوشته ، رو قشنگا خط کشیده زشتا رو برام نوشته
باز که ابری شد نگاهت ، بغضتم واسم عزیزه! اما اشکاتو نگه دار نذار اینجوری بریزه
من هنوز چیزی نگفتم که تو طاقتت تموم شد ، باقیشو بگم میبینی گریه هات کلی حروم شد
حال من خیلی عجیبه ، دوس دارم پیشم بشینی ، من نگات بکنمو تو تو نگام عشقو ببینی
یادته . . .؟ منو تو داشتیم ساده زندگی میکردیم ، از همین چشمه شفاف رفع تشنگی میکردیم
یه دفعه یه مهمون اومد عقلمو بدجوری دزدید ، دل تو به روم نیاورد ، از همون دقیقه فهمید
اولش فکر نمیکردم که دلم رو برده باشه یا دلم گول چشای روشنش رو خورده باشه
اما نه . . . گذشت و دیدم دل من دیوونه تر شد ، به تو گفتمو دلت از قصه من باخبر شد
اولش گفتم یه جلسه یا یه احترام ساده . . . اما بعد دیدم که عشقه ، آخه اندازش زیاده
تو بازم طاقت آوردی مثل پونه ها تو پاییز ، سرنوشت تو سفیده ماجرای من غم انگیز
بدجوری دیــــوونتم من . . . ! فکر نکن این اعترافه ، همیشه نبودن تو کرده این دلو کلافه
میدونم فرقی نداره واست عاشق بودن من ، میدونم واست یکی شد بودن و نبودن من
میدونم دوسم نداری مثل روزای گذشته ، من خودم خوندم تو چشمات یه کسی اینو نوشته
اما روح من یه دریاست پره ازموجو تلاطم ، ساحلش تویی وموجاش خنجرای حرف مردم!
آخ که چه لذتی داره ناز چشماتو کشیدن ، رفتن یه راه دشوار واسه هرگز نرسیده!
من که آسمون نبودم اما عشق تو یه ماهه ، سرزنش نکن دلم رو ، بخدا اون بی گناهه
تو که چشمای قشنگت خونه صدتا ستارست ، تو که لبخند قشنگت واسه من عمر دوبارست
بیا و مثل گذشته جز به من به همه شک کن ، من بدون تـــو میمیرم ، بیا و بهم کمک کن . . .!
-------------------------------------------------------
ارسال شده توسط : AloneGirl
شــب بخـیر تنـها بهــونه واسـه ی نفــس کشیـدن
هنــوزم پـر میکشـه دل بـرای بـه تــو رسـیدن
حــال مـن خـیلی عجیـبه دوس دارم پیشـم بشـینی
مـن نـگاهت بکنــم تــو ، تـو چــشام عشقـو ببینـی
بـدجـوری دیــوونتـم مـن فکـر نـکن ایــن اعـتراضـه
همــیشه نبـودن تــو کـرده ایـن دلــو کـلافــه
آخ کــه چه لـذتی داره نـاز چشــماتـو کشـیدن
رفتــن یـه راه دشــوار واسـه هـرگـز نـرسیـدن
تــو کـه چشــمای قشـنگـت خـونـه صـد تا سـتارس
تــو کـه لبخــند قشنــگت واســه مــن عمــر دوبارس
بـیا و مـثل گــذشته جــز بـه مـن به همـه شــک کــن
مــن بــدون تو میــمیـرم
بـیا و بهــم کمــک کن . . .