صــدای قـلــب نیســت صــدای پـای تــوســت
کــه شـــب هــا در ســیـنـه ام مــی دوی
کــافــی ســت کــمـی خــسـتـه شــوی
کافــی ســت بـایـســتی
آنـگاه دیـگــر نـفـسی در سـیـنه بــرایــم بـاقــی نــمی مــانـد
دوستــت دارم تــمـام دار و نــدارم
و بــه داشــتـنـت مــی بــالـــم
کـمی قــدم کــوتـاه تــر بــردار تـا دیــرتــر بــه آخــر دنـیـا بــرسـیـم
همه چیز را یاد گرفته ام
یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم
یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم بی صدا کنم....
تو نگرانم نشو!!!
همه چیز را یاد گرفته ام!
یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی!
یاد گرفته ام نفس بکشم بدون تو……و به یاد تو.....
یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن....
و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم
تو نگرانم نشو!!!
همه چیز را یاد گرفته ام
یاد گرفته ام که بی تو بخندم...
و یاد گرفته ام بی تو بدون شانه هایت گریه کنم...
یاد گرفته ام که دیگر عاشق نشوم به غیر تو...
یادگرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم.....
و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم
اما هنوز یک چیز هست …که یاد نگرفته ام...
که چگونه....
برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم....
و نمی خواهم که هیچ وقت یاد بگیرم....
تو نگرانم نشو !!!
فراموش کردنت را هیچ وقت یاد نخواهم گرفت....