معمولا خواستگاری از طرف پسر اعلام و قبول و رضایت از طرف دختر صورت میگیرد . این سنت پسندیده بیانگر کرامت ، عزت نفس و حیای دختر و نیز نشانه ی آن است که پسر است که باید سوال و درخواست کند و دختر است که می تواند بپذیرد یا رد کند . به تعبیر دیگر،این پسر است که باید ابتدا محبت خود را اعلام کند و به دنبال دختر بیاید تا دختر این اعلام محبت را بررسی کند و پاسخ دهد . این به اقتضای احترام و برای حفظ عظمت و شخصیت دختر است. دختر به طور طبیعی و فطری ، مردی را برای همسری می پسندد که به دنبال او بیاید و اعلام محبت و وفاداری کند .
البته ، طرح خواستگاری از سوی مرد بدین معنا نیست که دختران همسر مناسب خود را انتخاب نکنند و مستقیم یا غیر مستقیم خود را به وی معرفی نمایند . این کار می تواند صورت گیرد اما باید شرایطی فراهم کرد که مرد درخواست ازدواج را به خانواده ی دختر بدهد تا در صورتی که امکان ازدواج فراهم نشد ، این کرامت و عزت نفس دختر حفظ شود .
نمونه ی زیبای چنین موردی ، ازدواج پیامبر اکرم(ص) با حضرت خدیجه پیش از نبوت است . پیامبر (ص) در مکه به درست کاری و امانت داری مشهور بود و حصرت خدیجه این را می دانست اما پس از این که مال التجاره ی زیادی در اختیار پیامبر(ص) قرار داد و ایشان را برای یک سفر تجاری به شام فرستاد و امانت داری و درست کاری ایشان را در عمل دید و اخلاق کریمانه ی ایشان را مشاهده کرد ، شیفته ی رفتار و اخلاق پیامبر شد. اما پیامبر به این موضوع توجهی نداشت تا این که حضرت خدیجه علاقه و محبت خود را به پیامبر با کسانی از خویشان خود که با پیامبر نیز دوستی داشتند ، درمیان نهاد و آنان پیامبر را مطلع کردند و درباره ی شخصیت ممتاز حضرت خدیجه با ایشان سخن گفتند. پیامبر که حضرت خدیجه را همسری مناسب برای خود دید ، به خواستگاری ایشان رفت و ازدواج این دو بزرگوار صورت گرفت .