عــزیــزم بــدان کــه مــن بی تــو نـفــس نخــواهـم کـشیـد !
تــو می رفـتی زیــر بـارش تـنـد بـاران . . .
و مــن خــود در حـــال بـارشی دیگــر بــودم . . . !
بارش اشکـ هـایی کــه از هــوای ابــری چـشمـانـم جـاری بـود
چــرا هیـچ گاه روزگـار نخــواســت بـا دل بی گـناه مــا راه بیـایـد
چــرا هـیچ گاه هیــچ کـس نخــواسـت حــال مــا را درک کنـد
تمــام ایـن فــصـل پایـیـز کـه مثـل سـرمـای زمسـتان ســرد سـرد است
بـاران هــم کـه می بارد تمــام خــاطـراتـت را در ذهــن کــوچـکـ
و درگیــر مــن زنـده می شــود تـا شــروع کنـد بـه آب کــردن روح و روانــم . . .
میـخواهـم در آغــوشـت بگیــرمـت و بگــویــم :
مــن تـــو را عاشــقـانه دوســت دارم . . . !
مهربانم ،
بهانه های گاه و بیگاه مرا به دل نگیر ؛
از دلتنگیست ؛
آنچه پس از دقایق دوری ، در صدایم میشنوی دلخوری نیست...
تمام حجم دلتنگیهای دنیاست
وقتی حضورت کم می شود ،در دلم محو نمی شوی ،
ته نشین می شوی،
و با هر تلاطمت جاری می شوی در من...
نمی دانم این روزها چرا انقدر بی طاقت شده ام،
حسود شده ام،
تو را همیشه می خواهم؛
تو را فقط برای خودم می خواهم؛
دل نوشته هایم را مجازات مکن !
دلم نوشته است !
میدانی که عزیزم ، دل دیوانه است ، تکلیفی بر او نیست !
دلم بازی میکند با کلمات، با دستهایم، با حرفها !
تا آخر این طور به پایان برساند .
♥ ღ دوســـتت دارم ღ ♥