آثار محدثه فارسی اسم انواع رمان های پلیسی خواندن آنلاین رمان دختر شرور دانلود رمان دانلود رمان ایرانی دانلود رمان پلیسی دانلود رمان دختر شرور apk دانلود رمان دختر شرور epub دانلود رمان دختر شرور pdf دانلود رمان دختر شرور از رمان باز دانلود رمان دختر شرور از محدثه فارسی دانلود رمان دختر شرور برای موبایل دانلود رمان سه کله پوک دانلود رمان شرور دانلود رمان طنز دانلود رمان عاشقانه رمان باز رمان بچرخ تا بچرخیم رمان پلیسی رمان جدید رمان خانوادگی طنز رمان دختر شرور لینکهای دانلود رمان دختر شرور متن کامل رمان طنز رمان لبخند قرمز رمان های محدثه فارسی سایت novelsland عکس های شخصیت رمان دختر شرور کانال رمان دختر شرور محدثه فارسی رمان نویس محدثه فارسی نویسنده رمان معرفی رمان طنز موضوع رمان دختر شرور
دانلود رمان دختر شرور از نویسنده محدثه فارسی با لینک مستقیم
دانلود رمان دختر شرور در فرمتهای پیدیاف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان دختر شرور: عاشقانه ، طنز ، پلیسی
نویسنده رمان: محدثه فارسی
تعداد صفحات رمان: ۲۰۴
رمان دختر شرور
خلاصه رمان : داستان رمان درباره یک دختر با خصوصیات اخلاقی و رفتاری بد می باشد.
شیطنت بیش از اندازه و اذیت کردن مردم باعث خوشحالی او می شود!
اما ناگهان همه چیز تغییر می کند و دختر عاشق می شود!
تصور کنید که همچین دختری عاشق بشود!…
قسمتی از داستان رمان دختر شرور
قیافه ام رو کج کردم و گفتم:
قیافش رو توروخدا! آخه بگو لامصب تو به این جذابی چرا انقدر…
سوگند در تایید حرف من گفت:
واقعا هم، حیفه به جان خودم، آخه ببین چه جذابه…
آدامسم رو باد کردم که سوگند چپ چپ نگاهم کرد! برگشتم سمتش و گفتم:
ولی می دونی اصلا ازش خوشم نمیاد، اصلا از آدم های این مدلی بدم میاد می دونی که؟
سوگند گفت:
نه توروخدا! بیا و خوشت هم بیاد!
یهو سوگند برگشت و پشت سرم رو نگاه کرد و سریع بلند شد و بعد از زدن چشمکی ازم دور شد.
اخم هام رو درهم کشیدم و پام رو انداختم روی اون یکی پام، کنارم نشست و با لبخند نگاهم کرد!
– الان اومدی منت کشی؟
خندید و چشم های مشکیش رو دوخت توی چشم هام و گفت:
– مگه میشه قهر شما رو تحمل کرد خانمی؟
داشت خنده اممی گرفت، ولی با هر زوری بود نگهش داشتم و اخمم رو حفظ کردم.
– همیشه کارت همینه، رفتارهای اشتباه می کنی و آخرم میای تا منو گول بزنی! ولی این دفعه کور خوندی آقا سیاوش!
سیاوش با خنده خواست دستش رو به سمتم بیاره که سریع گفتم:
– هوی، دستت رو بکش اونور بابا…
اخم های سیاوش در هم رفت ولی سعی کرد با لحن آرومش از…