همه چی از چت شروع شد … از اینترنت … کاش هیچ وقت اونجا نمیرفتم و عاشق نمیشدم .
اینکه چه جوری آشنا شدیم و چه کارا کردیم مهم نیست … مهم الانه که دارم از دستش میدم .
بچه مدرسه ای بودم هنرستانی روزی نبود که پسرای خوش تیپ با ماشینای آن چنانی جلوی در منتظرم نباشن. به هیشکی محل نمیدادم اصلا برام مهم نبود توی یه دنیای دیگه بودم .
خیلی از دوستام آرزو داشتن که اون پسرا جای من سمت اونا میرفتن بهم میگفتن خاک تو سرت، دیگه چی میخوای از این بهتر؟ ولی من جوابم نه بود و نه…
بقیه ی داستان در ادامه مطلب ...
نمیدونم که این حرفا رو میای میخونی یا نه و من اون موقع کجام...
اما...
خواهشی دارم ازت که وفا داری و نگرانیم رو نذار پای بی کسیم...
یا سکوتم و صداقتم رو پای سادگیم....
بدون که واسم مهمی ، خواسته هات هم واسم مهم اند...
ای کاش منم واست مهم بودم ...
حتما باز شوخیت میاد یا جدی نمیگیری....
اما باور که براي تو مردن بهونه نمي خواد ، وقتی نبودنت مرگیه واسه خودش....
درسته که “ تـــو “....
دو حرف بیشتر نیست و کلمه ی کـــوتاهیه....
اما بدون...
و باور کن...
واسه من یعنی یه دنیا ...