| شنبه 09 تیر 1403
رمان ناب | رمان ناب دانلود و خرید رمان های عاشقانه پرطرفدار ❤️
مادر,عشق,فرهاد,دختر,تجاوز,ازدواج,بهترین عشق,خوشبخت,بیمارستان,اعتماد,
صفحه اصلی / فرهاد

شیرین و فرهاد

شیرین و فرهاد

شــیـریـن آنـقـدرهـا هــم شــیـریـن نـبــود . . . !


امــا فــرهـاد بــرایـش کـــــــوه کـنـد . . .


امـــروز شـیـریـن تــریــن شـیریـن هــم کـه بـاشـی ،


هـمـیـن کـه فـرهـادت هــوایـی نـشـود انـگاری کــوه کـنـده اســت . . . !


■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■   سایت عاشقانه رویای خیس ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■


سـخـتـه دلـتـنـگ صــدایـی بـاشـی . . .


کـه بـهـش قــول دادی هـیـچ وقـت ،


مــزاحـمـش نـشـی . . . !


-------------------------------------------------------

ارسال شده توسط : Asrin

  • اشتراک گذاری

بهترین عشق دنیا ، مادر است


دختر فریاد زد : مامان من با فرهاد ازدواج میکنم .


مادر : دخترم فرهاد پسر خوبی نیس ..نمیتونه خوشبختت کنه …


دختر : دربارش اینجوری حرف نزن .. فرهاد بهترین پسریه که من تو عمرم دیدم ..


مادر : داری اشتباه میکنی ..


دختر : من خودم عاقلم بد و خوب و از هم تشخیص میدم …


مادر : من اجازه نمیدم با اون پسره … ازدواج کنی .


دختر با عصبانیت : اگه اجازه ندی دیگه منو نمیبینی ..


بعد از گفتن این حرف به سمت در رفت و بازش کرد بعد از بیرون رفتن محکم در را کوبوند …


مادر با ناراحتی به در نگاه کرد … ناگهان دردی در قفسه سینش پیچید …


با دست به شروع کرد به ماساژ دادن..


آروم آروم به سمت تلفن رفت ..


قبل از اینکه دستش به تلفن برسه بیهوش میشه …


 دختر بعد از بیرون آمدن از خانه ، به فرهاد زنگ میزند و ماجرا را برایش تعریف میکند …


قرار میگذارند دختر چند روزی در خانه فرهاد بماند تا مادرش راضی شود …


وقتی دختر وارد خانه میشود ..


فرهاد در را آروم قفل میکن به طوری که دخترک متوجه نمیشود …


وقتی دختر به هال میرود با دو پسر مواجه میشود …


از ترس برمیگردد که با فرهاد رو به رو میشود …


دختر : فرهاد من میخوام برم


فرهاد با لحنی چندش آور گفت : کجا؟! بودیم درخدمتتون ………..


دختر به مدت ۱ هفته مورد تجاوز چند نفر قرار میگیرد …


فرهاد بعد از یک هفته در حالی که دختر بیهوش بود او را کنار یه جاده رها میکند …


دو روز بعد یه پسر در حالی که از اونجاده میگذشت او را میبیند ..


با عجله او را به نزدیک ترین بیمارستان میبرد…


دختر بعد از بهوش آمدن به خانه خودش میرود ..


پارچه سیاهی که بالای در خانه آویزن شده بود دختر را شوکه میکند …….


کاش اون دخترایی که انقدر به پسرا اعتماد دارن یکمی هم به مادرشون اعتماد داشته باشن …


بهترین عشق دنیا ، مادر است…..



-------------------------------------------------------

ارسال شده توسط : Marjan



  • اشتراک گذاری
مجوز ها
آمار سایت
  • آمار مطالب
  • تعداد مطالب : 1497
  • تعداد نظرات : 4877
  • آمار کاربران
  • افراد آنلاین : 37
  • اعضا آنلاین : 0
  • تعداد اعضا : 5512
  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : 2,585
  • بازدید دیروز : 606
  • آی پی امروز : 391
  • آی پی دیروز : 137
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7,631
  • بازدید ماه : 31,460
  • بازدید سال : 170,912
  • بازدید کلی : 15,522,073
  • اطلاعات شما
  • آی پی : 3.142.194.35
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سیستم عامل :
  • امروز : شنبه 09 تیر 1403
لینک دوستان
تبلیغات
محل تبلیغات شما
کیفیت سایت را چطور میبینید ؟
درباره سایت
رمان ناب | رمان ناب دانلود رمان های عاشقانه پرطرفدار ❤️
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ناب | رمان ناب دانلود و خرید رمان های عاشقانه پرطرفدار ❤️ " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد